"آکیو کانزکی" مدیر بخش منابع انسانی، به خاطر فشار کاری روز به روز عصبیتر میشود. اوضاع زندگی شخصیاش هم چندان تعریفی ندارد و در آستانهی جدایی از همسرش قرار گرفته است. رابطهاش با دختر دانشجویش نیز چندان گرم نیست. یک روز برای دیدن مادرش، "فوکئه" راهی محلهی قدیمی شهر توکیو میشود. اما به محض ورود متوجه تغییر و تحولات عجیبی میشود. مادرش که همیشه با پیشبند مشغول کار بود، حالا شیکپوش و سرزندهتر از همیشه به نظر میرسد و حتی عاشق شده است و ...
جهت ارسال دیدگاه ، ابتدا در سایت لاگین کنید ورود به سایت